صحبت کردن
کتابی درباره مهمترین کار زندگی ما: حرف زدن
حرف زدن و گفتگو شاید مهمترین کاری باشه که ما انجام میدیم. تمام روابط ما، از روابط شخصی و خانوادگی تا دوستی و کاری، بر پایه گفتگو شکل میگیرن. با اینکه انقدر طبیعی و روزمره به نظر میرسه، اغلب به کیفیتش فکر نمیکنیم. اما واقعیت اینه که گفتگو یک مهارت آموختنیه و با تمرین میشه توش بهتر شد. نویسنده کتاب talk، الیسون وود بروکس، معتقده با بالا بردن کیفیت گفتگو، میتونیم کیفیت روز و زندگیمون رو هم بالاتر ببریم.
مکالمه یک بازی هماهنگی پیچیده است
نویسنده میگه گفتگو فقط تبادل اطلاعات نیست. در واقع، هر گفتگویی یک "بازی هماهنگی" (coordination game) است. درست مثل وقتی که دو نفر در پیادهرو از روبرو به هم میرسن و باید تصمیم بگیرن که از کدام سمت رد بشن تا به هم برخورد نکنن، در مکالمه هم ما مدام باید در شرایط عدم قطعیت، تصمیمهای زیادی بگیریم و حدس بزنیم که طرف مقابل به چی فکر میکنه. مثلاً آیا الان وقت مناسبیه که از مادرش بپرسم؟ شوخی بکنم یا نکنم؟ این بازی هماهنگی، اگرچه طبیعی به نظر میرسه، اما بسیار پیچیدهتر از اونیه که فکر میکنیم.
نویسنده برای بهتر شدن در این بازی، چهار اصل کلی رو معرفی میکنه که اسمش رو «TALK» گذاشته:
-
Topic (موضوع)
-
Asking questions (سوال پرسیدن)
-
Levity (نمک و سرخوشی)
-
Kindness (مهربانی)
۱. Topic: درباره چه چیزی صحبت کنیم؟
انتخاب موضوع اولین قدم در هر مکالمه است. یک مکالمه خوب، مکالمهای هست که موضوعاتش به صورت روان و بدون وقفه عوض میشن. ما معمولاً فکر میکنیم که از قبل به موضوع فکر کردن، گفتگو رو مصنوعی میکنه و جذابیتش رو از بین میبره، اما نویسنده میگه این یک اشتباه رایجه.
نویسنده در کلاسهایش از دانشجوها خواسته که قبل از رفتن به مهمانی، چند موضوع برای صحبت آماده کنن. خیلیها مخالف این ایده بودن، اما بعد از تجربه، اکثرشون اعتراف کردن که این کار باعث شد گفتگوهای روانتری داشته باشن. این آمادگی ذهنی حتی اگه درباره اون موضوعات صحبت هم نکنین، کمک میکنه که گفتگوی باکیفیتتری داشته باشید.
ما معمولاً از صحبت در مورد موضوعات حساس اجتناب میکنیم، اما تحقیقات نشون میده که این ترس اغلب بیپایه است. در یک تحقیق، از افراد خواسته شد به ۵۰ سوال از «چقدر به موسیقی علاقه داری؟» تا «آخرین باری که جلوی کسی گریه کردی کی بود؟» نمره بدن. اغلب افراد سوالهای حساس رو نامناسب میدونستن. اما وقتی همین سوالها در مکالمههای واقعی بین گروههای مختلف پرسیده شد، مشخص شد که سوالهای حساس بهترین گفتگوها رو ایجاد کردن و افراد از جواب دادن به اونها لذت میبردن. این نشون میده که با ذهنی باز و آمادگی قبلی، میتونیم گفتگو رو به سمت موضوعات عمیقتر و جذابتری هدایت کنیم.
۲. Asking questions: سوال پرسیدن
سوال پرسیدن یکی از قدرتمندترین ابزارها در گفتگو است. با سوال میشه مکالمه رو از حالت تکگویی خارج کرد، بهش عمق داد و نشون داد که به حرفهای طرف مقابل گوش میدیم. عجیب اینجاست که آدمها خیلی کمتر از اون چیزی که لازمه سوال میپرسن، شاید به خاطر اینکه میترسن نادان به نظر بیان. اما تحقیقات نشون میده که سوال پرسیدن، ارتباط مستقیمی با نتایج مثبت گفتگو داره: آدمها از مکالمهای که سوال بیشتری توش پرسیده میشه راضیتر هستن و تمایل بیشتری به تکرار گفتگو با اون شخص دارن.
نویسنده سه نوع سوال رو معرفی میکنه:
-
سوالهای مقدماتی: مثل «چه خبر؟» که فقط برای شروع مکالمه استفاده میشن.
-
سوالهای آینهای: سوالی که جوابش فقط یک واکنش به حرف طرف مقابل است.
-
سوالهای پیگیری: سوالهایی که عمیقترین و مهمترین سوالات هستند. این سوالها نشون میدن که شما به حرفهای طرف مقابل توجه کردید و میخواید وارد جزئیات بشید. مثلاً اگر کسی بگه «دیروز تصادف کردم»، به جای اینکه موضوع رو عوض کنید، میتونید بپرسید «کجا تصادف کردی؟» یا «حالا حالت چطوره؟». این سوالها درهای جدیدی رو به گفتگو باز میکنن و باعث میشن افراد احساس کنن که شنیده میشن.
۳. Levity: نمک و سرخوشی
شوخی و نمک ریختن توی صحبت، از اون چیزاییه که ما اغلب دستکم میگیریم. خیلیها از ترس اینکه شوخیشون نابجا یا بیمزه باشه، از اون دوری میکنن. اما نویسنده میگه که این ترس ما رو از فواید بزرگ شوخی محروم میکنه. شوخی کردن نه تنها فضا رو سبک میکنه، بلکه امنیت روانی ایجاد میکنه و باعث میشه آدمها راحتتر به هم اعتماد کنن.
در یک تحقیق در مورد «سرعت دوستیابی» (speed dating)، محققان متوجه شدن که در مکالمههایی که افراد از شوخی برای شکستن یخ استفاده میکردن، احتمال اینکه بخوان دوباره همدیگر رو ببینن، خیلی بیشتر بود. این نشون میده که شوخی در گفتگو فقط برای خندیدن نیست، بلکه یک ابزار قدرتمند برای برقراری صمیمیت و نزدیکیه.
البته شوخیهایی که کسی رو هدف قرار میده یا مسخره میکنه، سمی و مخرب هستن. نویسنده میگه اگر بین دو نوع شوخی شک داشتین، یکی که ممکنه کسی رو برنجونه و دیگری که ممکنه فقط بیمزه باشه، دومی رو انتخاب کنید. «کسی نخنده، بهتر از اینه که کسی برنجه.»
۴. Kindness: مهربانی
مهربانی شاید سختترین و کلیدیترین اصل باشه. مهربانی یعنی تلاش کنیم تا جایی که میتونیم، نیاز و خواسته طرف گفتگومون رو اولویت بدیم. این کار سخته، چون ما اغلب فکر میکنیم که منظور دیگران رو میفهمیم، در حالی که این «توهم فهمیدن» واقعاً رایجه. در یک آزمایش، به انگلیسیزبانها مکالمه به زبان چینی نشون داده شد و ۸۵٪ از اونها فکر میکردن که متوجه معنی صحبتها میشن، در حالی که اینطور نبود.
مهربانی و همدلی، فضایی ایجاد میکنه که گفتگو در اون رشد کنه و آدمها احساس ارزشمند بودن و احترام بکنن.
مدیریت گفتگوهای پرمناقشه
کتاب همچنین به گفتگو در مورد موضوعات پرمناقشه و سخت اشاره میکنه. در این موقعیتها، نویسنده یک دستورالعمل به نام «Receptive Recipe» (دستورالعمل پذیرا بودن) رو پیشنهاد میده. این دستورالعمل به ما کمک میکنه حتی وقتی با کسی اختلاف نظر عمیق داریم، گفتگو رو مدیریت کنیم. این شامل:
-
تصدیق کردن: اینکه بگی «من میفهمم که نگرانیت از چی میاد» یا «به نکته خوبی اشاره کردی».
-
تاکید بر نقاط مشترک: اشاره به موضوعاتی که هر دو طرف روی اونها توافق دارید.
-
بیان با احتیاط: استفاده از عباراتی مثل «شاید اینطور بهتر باشه که...» یا «ممکنه اینطور هم باشه...» تا نظرتون رو به صورت مطلق بیان نکنید.
این روشها به ما کمک میکنه که به جای اینکه بخوایم حقانیت خودمون رو ثابت کنیم، با ذهنی باز و کنجکاو، به حقیقت نزدیکتر بشیم.